
جنگ سرد اصطلاحا به دورهای از رقابت، تنش، و کشمکشهای سیاسی و ژئوپلیتیکی بین بلوک شرق یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق و دولتهای اقماریاش و بلوک غرب یعنی ایالات متحده و متحدان ناتو بعد از جنگ جهانی دوم گفته میشود. تحلیلگران سیاسی جهان در مورد عوامل بوجودآمدن جنگ سرد با یکدیگر توافق نظر ندارند، عدهای معتقدند درسال 1945 میلادی فردی بنام ایگور گوزنکو، که به عنوان یک کارمند رده پایین در سفارت شوروی در کانادا واقع در شهر اتاوا کار میکرد، با ارائه 109 سند که نشاندهنده فعالیت جاسوسی شوروی در کانادا، بریتانیا و ایالات متحده بود، تقاضای پناهندگی نمود. ماجرای گوزنکو چهره شوروی را در نظر غرب تغییر داده و از دوست به دشمن تبدیل کرد. افراد زیادی این رویداد را به عنوان آغاز جنگ سرد میدانند. و عدهای هم به تحلیلگران اقتصادی مانند ویلیام اپلمن ویلیامز بر توسعهطلبی اقتصادی ایالات متحده به عنوان ریشه جنگ سرد تأکید میکنند. درهرصورت در طول دوران جنگ سرد اگر چه بین دو قطب اصلی جهان یعنی شرق و غرب درگیری و جنگ مستقیمی روی نداد اما جوامع بشر در این دوران ناظری معضلات و مشگلات بسیاری بود. پس از جنگ جهانی دوم در حالی که آمریکا در تلاش بود تا کمونیسم را در جهان محدود کند گستره جنگ سرد به بسیاری از نقاط جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا کشیده شد. در این دوره جهان با بحرانهای مکرر مانند ساخت دیوار برلین در سال 1961 ، جنگ کره از سال 1950 تا 1953 ، جنگ ویتنام ازسال 1959 تا 1975 ، بحران موشکی کوبا درسال 1962 ، و جنگ شوروی در افغانستان از سال 1979 تا 1988 روبهرو شد که هر لحظه امکان یک جنگ جهانی را ایجاد میکرد اما در نهایت این اتفاق رخ نداد. یکی از دلایل مهم دوری هر دو طرف از ایجاد یک جنگ مستقیم دسترسی آنها به جنگافزار هستهای و ترس از استفاده طرف مقابل از این سلاحها بود. اما اتفاق ناگواری دیگر که در دوران جنگ سرد بوقوع پیوست و در طول چهل سال پیآمدهای بسیار ناگواری برای تمام کشورهای منطقه خاورمیانه داشت تاسیس نظام مذهبی شیعی ایران در سال 1979 بود. جرمی عزرائیل، نویسندۀ کتاب مشگلات ناشی ازناسیونالیسم در شوروی، درسال 1978 یعنی یکسال قبل از تاسیس نظام مذهبی در ایران به عنوان تحلیل گرمهمان به سازمان اطلاعات وامنیت ایالات متحد، CIAپیوسته بود. اومی گوید: من الکساندر بنیگسن مبتکرتئوری کمربند سبزاسلامی برعلیه کمونیسم راهنگام سرنگونی شاه ایران برای سخنرانی به سیا بردم. لحظه ای هیجان انگیزوچالش برانگیز بود. با سقوط شاه و سرنگونی سلطنت پهلوی خمینی آنچه را که اسلام می توانست صورت دهد بشکلی افراطی ابتدا درایران و سپس مخفیانه درمیان کشورهمسایه عینیت بخشید، و تحلیلگران جنگ سرد درایالات متحده خوش خیالانه آن را فرصتی برای جهاد ضد شوروی نه تنها در ایران و افغانستان که درسرتاسرمنطقه یافتند. پس ازاشغال افغانستان به وسیله اتحاد جماهير شوروی در 1979، زلمای خلیل زاد، تحلیلگر نومحافظه کارواستراتژیست موسسه راند وسفیر آینده ایالات متحده درافغانستان درنوشتاری به بیان مشکلاتی که رژیم خمینی برای اتحاد شوروی دارد پرداخت. او می گفت: هزینه انقلاب ایران برای اتحاد جماهير شوروی می تواند ناآرامی های داخلی در جمهوری های مسلمان نشین باشد که تا سال 2000 جمعیتی درحدود 100 میلیون خواهند داشت. خلیل زاده و تمام تحلیل گران ناپخته و کم آگاه آمریکائی سطحی نگری شان به مذهب شیعه اثنی عشری ومبلغانش را درچنین تحلیل هائی واقعا به اثبات رسانده اند. آنان قبل از هرگونه تحلیلی باید وقایع تاریخی مذهب شیعه درایران، عراق و دیگرکشورهای مسلمان منطقه را دقیقا مطالعه می کردند، تا ازنعل وارونه زدنها، ریاکاری و عدم صداقتهای مبلغان این مذهب به خوبی مطلع می شدند. امروزمشخص گردیده که برخلاف تحلیل زلمای خلیل زاده انقلاب خمینی نه تنها برای کشورهای شوروی سابق هیچ هزینه ی دربرنداشت، بلکه سراسر منفعت وسود بود برای روسیه ای که دنبال فرصت مناسب برای قدرت نمائی دربرابرغرب بود. حکومت خمینی هویت اسلامی گونه ی ضد فرهنگی را درمنطقه خاورمیانه شکل داده که زمینه ساز ناآرامی درتمام کشورهای مسلمان منطقه گردید. پروژه امام سازی و نیابت او درحکومت خمینی اصلا اتفاقی نبوده، بلکه كارحساب شده يك تيم امنيتی حرفه ای بوده که به کارشان خوب آشنا بودند، وازمیزان خرافه گرائی بسیاری از شیعیان و مسلمانان حتا در میان اقشار دانشگاهی مطلع بودند. این تیم امنیتی به خوبی آگاه بود که طلسم وابستگی وواپس ماندگی مذهب شیعۀ اثنی عشری نزد اکثر مردم ایران متاسفانه در نهانخانهی تودر توی رازهای ناگفته شرع مقدس شیعه نهفته است، و این راز در دایرهی بسته ای که ملا و آخوند برای استحمار مردم این سرزمین و یغمای سرمایههای آن پدید میآورد سربه مهر باقی خواهد مانده. این درست است که سیاستهای خارجی کشورهای سرمایهداری غربی برتشکیل یک حکومت دینی یا مذهبی با هدف جلوگیری از نفوذ کمونیسم اتفاق نظر داشتند، اما اگر تمام نابسامانی و نکبتی که پیآمد تاسیس نظام مذهبی در ایران بوده را برگردن این سیاستها بیندازیم بدجوری به انحراف رفته ایم. کتب درسی و آموزشی نونهالان ایرانی حتا در زمان حکومت پهلوی محتوائی مذهبی داشت که همراه بسیاری از تحریفات تاریخی بود. در واقع فضاهای آموزشی ما به نوعی تمایلات شدید مذهبی را تبلیغ میکرد. سیاست مداران با سابقهی کشور اکثرا در فضای مذهبی نفس میکشیدند، اما دم از آزادی بیان و عدالت اجتماعی می زدند. در حالیکه نویسندگانی چون حکمی زاده، کسروی و دشتی در تلاش بودند بصورتی نشان دهند در عرصهی سیاسی مذهب شیعه جائی برای آزادی بیان و عقیده وجود ندارد، خیلی از سیاسیون ما هرگونه تغییری را بدون موجود آخوند و ملا غیرممکن متصور بودند. در اساسنامه جبهه ملی آمده بود که: جبهه ملی از هیأت موسسین و دستجات مختلف ملی که طرفدار تأمین عدالت اجتماعی و حفظ قانون اساسی هستند تشکیل میشود و هدف جبهه ملی، ایجاد حکومت به وسیلهی تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار است و در شورای جبهه ملی مسائل مربوط به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مورد بحث است. اما کريم سنجابی، وزير فرهنگ مصدق، قاضی اختصاصی ايران در دادگاه لاهه در ماجرای دعوای ايران و انگليس بر سر نفت، از بنيانگذاران اولیه جبهه ملی ايران که پدرش رئيس ايل سنجابی و از ميهنپرستان بنام بود، براين باور بود که در تاريخ معاصر آخوندها هميشه در برابر استبداد حاکم ايستادهاند. به نظر او در همه حرکتها و جنبشهای ضداستبدادی 70/80 ساله منتهی به سال 1357 آخوندها نقشی اساسی داشتهاند و هر گاه اختلافی در ميان رهبران سياسی و آخوندها افتاد آن حرکت شکست خورده. با این تفکر سیاسی یک فرد سیاسی با سابق چگونه باید تمام گناهان را برگردن سیاست خارجی غربیان انداخت؟ یاران سنجابی میگویند: سنجابی نوع نظام را مهم نمی دانست، بلکه به محتوای دموکراتيک آن اهميت می داد. اینکه براساس کدامین ادلهی مثبته شخصی مانند خمینی می توانست به دموکراتیک بودن یک جامعه حتا فکر کند برایم بسیار عجیب است. و عجیب تراز آن نگرش سیاسیون ما به مسئله دموکراتیک بودن جامعه ایران. با اين طرز تفکر بود که بيانيه سهمادهای تهيه شد و سنجابی، در سفر به پاريس، مواضع خود را با مواضع انعطافناپذير خمينی در قبال حکومت هماهنگ ساخت. بیانیه جبهه ملی نظام سلطنتی را غيرقانونی و غيرمشروع خوانده و اعلام کرد که نظام حکومتی ملی ايران بايد بر اساس موازين اسلام و دموکراسی اداره شود، اما هیچکس از او نپرسید که این موازین اسلامی از کی با دموکراسی سازگاری نشان داده. آیا براین سیاسیون کهنهکار لقبی جز آلت دست یک مشت آخوند بیسواد منبری لقب دیگری میتوان گذاشت؟ از سوی دیگر رویکرد روسیه به خاورمیانه در دوران پس از جنگ سرد و دوران پس از فروپاشی شوروی سابق، نوعی منفعتگرایی سیاسی اقتصادی نیروی پیشران سیاستهای مسکو در این منطقه بوده است. هویت سیاسی روسیهی پساشوروی، سیاستهای خاورمیانهای دوران بوریس یلتسین، تغییر سیاستهای خاورمیانهای روسیه در دوران پوتین در واکنش به بحرانهای منطقهای، چالشهای عربی برای امنیت روسیه، موضع مسکو درقبال مناقشهی فلسطین و رژیم صهیونیستی، نگاه روسیه به بهار عربی و بهخصوص بحران سوریه، و درنهایت چشمانداز شکلگیری مثلث منطقهای روسیهـ ایرانـ ترکیه را پوشش میدهند. در واقع روسها سعی دارند با همهی کشورهای منطقه شامل ایران، کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه، مناسبات خود را گسترش دهند که مقابله با هژمونی آمریکا در منطقه و محدود ساختن حوزهی نفوذ آن، یکی از دلایل این سیاست است و دلیل دوم ترس روسیه از حرکتهای اسلامی در داخل خاک خودش و در اطراف مرزهایش است که ازسوی کشورهای اسلامی مانند عربستان، ایران و ترکیه میتواند مورد حمایت قرار گیرد. در میان کشورهای منطقه روابط با ایران برای روسیه از همه اهمیت بیشتری دارد و آن هم به دلیل سیاستهای ضدآمریکایی ایران در منطقه است. روسیه از این سیاست ضدآمریکائی در مواقع لازم سود برده، اما در برهههای حساس تاریخ هرگز برای حفظ منافع جهانی خود حاضر به حمایت تمام و کمال از ایران و سیاستهایش نشده و بعد از اینهم نخواهد شد. البته ناگفته نماند که وقایع شمال آفریقا و خاورمیانه که از یکسو در پی آزادی سیاسی، چرخش نخبگان، پایان فساد و فروپاشی نیروهای امنیتی و از سوی دیگر، به دنبال برقراری حقوق عادلانه، حرمت اجتماعی و برابری شهروندان است، نهتنها جهان عرب را به لرزه درآورد، بلکه سایر کشورها نظیر ایران و ترکیه تحت سیطره حاکمان اسلامی را در مورد پیامدهای آن بیمناک کرده. این جنبش که تغییر و تحولی جدی در دو کشور تونس و مصر ایجاد کرد و آبستن تغییرات جدی در سایر کشورها نظیر یمن، لیبی، بحرین، سوریه است، برای روسیه نیز با بیموامیدهایی همراه آورده، بهطوریکه دولت روسیه برای دستیابی به اهداف و منافع خود در خاورمیانه ناگزیر به تغییر برخی رویکردهای سنتی خود نسبت به این منطقه گردیده است.